مقالات
میلاد امام حسین(ع)
«احسان به میزان معرفت»
عربی بادیه نشین نزد امام حسین (علیه السلام) آمد و عرض کرد: "یابن رسول اللّه ! قرض بزرگی بر گردن من است و از پرداخت آن عاجزم. به خود گفتم از کریم ترین افراد درخواست کمک کنم و کریم تر از اهل بیتِ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیافتم.
امام (علیه السلام) به او فرمود: "اى برادر عرب، سه پرسش از تو مىپرسم؛ اگر یکى را جواب دادى، یک سوم و اگر دو پرسش را پاسخ گفتی، دو سوم و اگر همه را جواب دادى، تمامی قرضت را به تو عطا مىکنم."
اعرابی عرض کرد: "یابن رسول اللّه! آیا کسی چون تو که از اهل علم و شرف هستی، از کسی مثل من سؤال میکند؟!"
حضرت فرمود: "آری، از جدّم شنیدم که فرمود: "احسان به هر کس باید به میزان معرفت او باشد."
اعرابی عرض کرد: "هر چه میخواهی بپرس، اگر میدانستم که پاسخ خواهم داد و اگر نمیدانستم، از شما میآموزم."
امام حسین(علیه السلام) فرمود: "بهترین عمل چیست؟"
مرد اعرابی عرض کرد: "ایمان به خدا"
حضرت فرمود: "چه چیز، بنده را از هلاکت میرهاند؟"
عرض کرد: "اعتماد و توکل به خدا."
حضرت فرمود: "زینت انسان به چیست؟"
ویژه نامه مبعث ۲۰۱۳
«هدایت جاویدان» یکی از مهمترین راههای شناخت انبیاء، ارائه کاری فرا بشری توسط آنهاست که قرآن کریم از آن، با عنوان "بیّنه" و یا "آیت" تعبیر میکند و در بین مسلمین از آن به "معجزه" یاد میشود. چون نبوت پیامبران گذشته به دوران معین و محدودى اختصاص داشت، دوران معجزه آنان نیز طبعا کوتاه و محدود و تنها براى مردم آن دوران بوده است؛ زیرا براى عدهاى از مردم آن عصر، با دیدن این معجزههاى موقت و محدود اتمام حجت مىگردید و براى عده دیگر نیز به وسیله نقل پیاپى و متواتر، اذعان و یقین حاصل و حجت خدا بر آنان تمام مىشد. ولى یک شریعت و نبوت جاودانى، باید داراى یک معجزه و بیّنه جاوید نیز باشد؛ زیرا معجزه اگر محدود و منحصر به یک زمان گردد، گذشتگان و آیندگان نمىتوانند آن را با چشم خود درک نمایند و اخبار و نقلهاى پی در پی نیز در اثر مرور زمان ممکن است از بین برود و یا لااقل در اثر عوامل مختلف، تردیدهایى در آنها به وجود آید. در این صورت براى مردم آینده که این نشانهها و کارهای فرابشری را نتوانستهاند ببینند، حجت تمام نمىگردد. این نکته موضوع مهمی را در رابطه با ادیان آسمانی بیان میدارد. از همین رو مرحوم آیت الله خویی از مراجع بزرگ تقلید شیعیان در قالب مباحثهای علمی با یکی از علمای یهود این موضوع را به گفتگو مینشیند که دوران دین یهود سپرى شده و دلایل و معجزاتشان تمام شده است ... ایشان از آن عالم یهودی میپرسد: آیا شریعت تنها براى یهودىهاست و یا به تمام مردم و ملتها عمومیت دارد؟ اگر اختصاص به ملت یهود داشته باشد، ملتهاى دیگر به پیامبر دیگرى نیازمند خواهند بود و آن پیامبر به نظر شما جز پیامبر اسلام چه کسى مىتواند باشد؟ اگر شریعت موسى(علیه السلام) همگانى و جهانى است و به تمام بشر و انسانها عمومیت دارد، پس به یک دلیل همیشگى و گواه زندهاى نیازمند خواهد بود. در صورتى که امروز چنین دلیل و گواهى در دست نیست؛ زیرا
فاطمیه!!!
آیا ما تاکنون به این موضوع اندیشیده ایم که به راستی محک انسانیت ما چیست و این معیار در وجود ما به چه میزان وجود دارد؟
حیات گیاهان به دو عامل بستگی دارد؛ عامل اول قوت جذب و عامل دوم قوت دفع است، این دو نیرو در حیات حیوان به صورت خشنودی و خشم ظاهر میشود که هر دو ناشی از طبع و غریزهاند؛ امّا در حیات انسانی چگونه است؟
معمولا خوشحالی و خشم ما به خاطر حاجات بدنی ما است، اما انسانی که این گونه است، هنوز به درجه انسانیت نرسیده است، بلکه زمانی به آن دست مییابد که منشأ خشم و خشنودی او عقلانی باشد نه غریزی.
حدیث ثقلین و عصمت اهل بیت (علیهم السلام)
از جمله امورى كه به وضوح از حدیث شریف استفاده مى شود، عصمت و حجیت اقوال و افعال اهل بیت (علیهم السلام)، و به تعبیر دیگر، حجیت سنّتِ اهل بیت(علیهم
السلام) است، كه این مطلب را از چند موضع حدیث مى توان اثبات كرد:
1ـ اقتران اهل بیت به كتاب خدا؛ آن كتابى كه به نصّ قرآن هرگز در او باطل راه نخواهد داشت. پرواضح است كه صدور هر مخالفتى با قرآن ـ چه از روى عمد یا سهو یا غفلت ـ افتراق و جدایى از قرآن به حساب مى آید، اگر چه عنوان معصیت بر آن صادق نباشد، همانند مخالفت هایى كه با سهو یا غفلت و نسیان همراه باشد.
استاد توفیق ابوعلم، نویسنده مصرى مى گوید: «انّ النبىّ(صلى الله علیه وآله) قرنهم بكتاب الله العزیز الّذی (لایأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه) فلا یفترق احدهما عن الآخر، ومن الطبیعى انّ صدور ایّة مخالفة لأحكام الدین تعدّ افتراقاً عن الكتاب العزیز. وقد صرّح النبىّ(صلى الله علیه وآله) بعدم افتراقهما حتى یردا علىّ الحوض، فدلالته على العصمة ظاهرة جلیّة. وقد كرّر النبىّ(صلى الله علیه وآله) هذا الحدیث فی مواقف كثیرة؛ لأنّه یهدف إلى صیانة الأمة والمحافظة على استقامتها و عدم انحرافها فی المجالات العقائدیة وغیرها...»؛ «پیامبر(صلى الله علیه وآله) اهل بیت خود را به كتاب عزیز خداوند مقرون ساخته است، كتابى كه هرگز در او باطل نفوذ نخواهد كرد و هرگز از یكدیگر جدا نخواهند شد. واضح است كه صدور هر نوع مخالفت با احكام دین افتراق و جدایى از قرآن محسوب مى گردد، در حالى كه پیامبر(صلى الله علیه وآله) خبر از عدم جدایى این دو داده است. از همین رو، حدیث دلالتى ظاهر و آشكار بر عصمت اهل بیت دارد. و پیامبر(صلى الله علیه وآله) كه این حدیث را در مواقف بسیارى ذكر كرده در پى این هدف است كه امّت خود را صیانت كرده و آنان را سفارش به استقامت بر تمسك به این دو نموده، تا در امور مختلف - اعم از اعتقادات و فروع ـ به ضلالت و گمراهى گرفتار نشوند... .»(1)